مردم بنا به دلایل مختلفی به روانکاو مراجعه میکنند. شایعترین این دلایل عبارتاند از گیرکردن در روابط مخرب، استرس کاری، افسردگی و اضطراب، اختلالات شخصیتی یا مشکلات هویتی و جنسیتی. برخی افراد بهدنبال تجربهی فقدان، مثلا ازدستدادن شخصی خاص بهخاطر مرگ یا جدایی، به کمکهای روانکاوانه نیاز پیدا میکنند و برخی هم درنتیجهی تجربهی وقایع تروماتیک (ضربات روانی) یا مورد سوءاستفاده قرارگرفتن در کودکی و نوجوانی از روانکاو کمک میگیرند.
برای روان کاوی شاید لازم باشد که درمانگرتان را طی چند ماه یا چند سال هفتهای یک تا چند بار ببینید. شاید حتی روانکاو صلاح ببینند که هفتهای چهار یا پنج بار با هم ملاقات داشته باشید. روانکاو بهتدریج خواهد توانست با جلسات منظمِ ۴۵ تا ۵۰ دقیقهای به الگوهای فکری و رفتاریتان پی ببرد و بفهمد که این الگوها چگونه روی وضعیت عاطفی یا روابط خانوادگی و اجتماعیتان تأثیر گذاشتهاند.
فرایند درمان روان کاوی
در جلسهی روان کاوی بیمار هر آنچه را در ذهن دارد بیرون میریزد و به همهی افکار، احساسات، خاطرات و رؤیاهایش اجازهی برونریزی میدهد. گاهی بیمار حین بازگویی درونیاتش روی کاناپهای دراز میکشد و گاهی هم روبهروی روانکاو مینشیند. روانکاو باید محرم اسرار بیمارش باشد و وقتی اعتماد کافی برقرار شد، نشانههایی از ضمیر ناخودآگاه و دنیای درونی بیمار پدیدار و الگوهای ارتباطی و اجتنابهای فرد قابل رؤیت میشوند. روانکاو با دقت به تأملات، رؤیاها، خاطرات و افکار بیمار گوش میدهد و سعی میکند معنی و دلایل پشتشان را بفهمد. امید است که بیمار از الگوهای رفتاری مخربی که در زندگی دارد و نیز نحوهی شکلگیریشان آگاه شود و این الگوها را بهعنوان پاسخی به وقایع و روابط زندگیاش درک کند.