اصطلاح سوگ شامل احساساتی و رفتارهایی است كه در نتیجه ضایعه فقدان پدید می آید و حالتی است كه پس از رخدادی غم انگیز یا حادثه ای دلخراش به مصیبت دیده یا وابستگان دست می دهد.

سوگ منحصر به غم از دست دادن عزیزان نمی شود و شامل هر نوع از دست دادن مثل از دست دادن معشوق و از دست دادن شغل می باشد و به عبارت كلی تر از دست دادن هر مطلوبی می تواند چنین حالتی را درافراد به وجود آورد.

سوگ در قبال مرگ فرایندی طبیعی و لازم است كه اكثر افراد آن را تجربه می كنند، اما غالب افراد فاقد حمایت های لازم برای حل و فصل درد سوگ و ماتم هستند.

سوگ برای برخی از مردم تجربه ای بسیار شدید است در حالیكه برای عده ای تجربه ای نسبتا خفیف محسوب می شود، برای عده ای دوران سوگ برای مدت زمان نسبتا كوتاهی ادامه می یابد درحالیكه در برخی ظاهرا برای همیشه باقی می ماند.

هیچ معیار قطعی برای مدت زمان سوگ وجود ندارد، اما در مواردی كه دوران سوگ طولانی و شدید شده و درواقع از دوران طبیعی خارج شده باشد، فرد سوگوار نیاز به كمك دارد.

از آنجا كه سوگ یك واكنش طبیعی و مناسب نسبت به فقدان است، فرد به تدریج به فقدان پیش آمده عادت می كند و برای آینده خود برنامه هایی را طراحی می نماید.

انطباق با فقدان شامل چهار تكلیف بنیادی می باشد و ضروری است شخص سوگوار پیش از خاتمه یافتن ماتم زدگی این تكالیف را با موفقیت انجام دهد.

این تكالیف عبارتند از: پذیرش واقعیت فقدان، گذراندن درد سوگ، سازگاری با محیطی كه متوفی دیگر در آن نیست و جابه جا سازی عاطفی متوفی و حركت به سوی زندگی.

الیزابت كوبلر در سال 1969 برای دوران سوگ پنج مرحله را عنوان نمود كه به ترتیب عبارتند از انكار، خشم ، چانه زنی، افسردگی و پذیرش.

هر اندازه فرد منطقی تر باشد و با این واقعیت منطقی تر كنار بیاید، بهتر می تواند مراحل سوگ را پشت سرگذارد و سوگ زمانی خاتمه می یابد كه شخص مرحله نهایی را پشت سر گذاشته و به پذیرش برسد و تعیین تاریخ معین برای این مرحله كار غیر ممكنی است.

در مراحل اولیه سوگواری افكار معینی ظهور می كند كه معمولا پس از مدت زمان كوتاهی ناپدید می شوند، اما گاهی این افكار تداوم می یابند و به افسردگی و اضطراب می انجامند.

معمولا پس از فقدان علائمی در افراد سوگوار دیده می شود كه با گذشت زمان تصحیح می شوند و از میان این علائم می توان به احساس اندوه، كرختی، خشم، عصبانیت، گناه، اضطراب، ناامیدی،اختلالات خواب، اختلالات اشتها، كناره گیری و رفتارفراموشی اشاره كرد.