عزیز سفر کرده ام می خواهم از تو بگویم

مرگ عزیز یک حقیقت تلخ است که تا ابد بر روانت خواهد ماند
هرگز فراموش و حل نخواهد شد
شاید بعد از مدت ها تسکینی بیابد و التیامی برایش پیدا شود
در مواجهه با این افراد سوگوار،سکوت کنیم و فقط به آنان گوش دهیم
بجای آنان فکر نکنیم و تلاش برای آرام کردن یا سوگواری کردن آنها نکنیم
نگوییم قسمت یا سرنوشت بود یا غصه نخور یا باید گریه کنی عزیزت مُرده… کنار فردی که عزیزش رفته بنشینیم… اجازه دهیم هجوم افکار بی پایانش را بلند بگوید… دیوانه وار توهماتش را به بیرون پرتاب کند… گاهی گریه کند.. گاه بخندد.. گاه به خاطرات شیرینش با او فکر کند.. گاه به رویاهای آینده بی ثمرش… سکوووت
سکوووت با آغوشی باز تنها راه کمک به این افراد است

پی نوشت: این بدان معنی نیست که تا ابد می گوییم اجازه دهیم غصه بخورند یا انکار کنند
بگذاریم با توانایی خودشان وارد سوگواری طبیعی شوند اگر بعد از گذشت یکماه و قرار گرفتن در مراحل سوگ شامل ١-انکار ٢-خشم ٣-چانه زنی ۴-احساس گناه ۵-افسردگی تغییری رخ نداد مراجعه به متخصص ضروری است.
راه سوگواری طبیعی تحمل اولیه اطرافیان است..

دیدگاه‌ خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *